گاهی اوقات به بازیای برخورد میکنید که بدون هیچ دلیلی شما را جذب میکند – این همان احساسی بود که در مورد Marvel’s Midnight Suns وقتی تریلر اعلامی آن را در سال 2021 دیدم، احساس کردم. مطمئناً، من عاشق بازیهای کارتی هستم و همه فیلمهای انتقامجویان را دیدهام، اما این بازی من را از اولین تریلر جذب کرد که سختتر از سایر اعلانهای آن سال بود. Midnight Suns نیز ناامید نشد و من را به سفری وحشیانه با قهرمانان مارول برد که در پایان دوستشان داشتم. بین نبردهای منسجم و بزرگتر از زندگی و صحنههای شگفتانگیز خارج از میدان، ذهن من متحیر شد.
در ابتدای بازی، بازیکنان کنترل دکتر استرنج، با نام مستعار دکتر اسپوکی، و مرد آهنی را از طریق یک نبرد آموزشی به دست میگیرند، زیرا خطر پایان دادن به دنیا توسط لیلیت معرفی میشود. دو انتقام جو با میدنایت سانز، گروهی از قهرمانان جوان تر از جمله نیکو و مجیک ملاقات می کنند. آنها با هم شکارچی را از مردگان زنده می کنند تا لیلیت را که از قضا مادر شکارچی است، متوقف کنند. سپس بازیکن برای بقیه بازی شکارچی را کنترل می کند به استثنای نبرد که در آن بازیکن هر شخصیت را در زمین هدایت می کند. در طول بازی، شکارچی با تعداد زیادی از شخصیتها در دنیای چندگانه مارول ملاقات میکند و با آنها دوست میشود، در حالی که در یک سیستم نبرد کارتی با هیدرا و یاران لیلیت مبارزه میکند.
مبارزه با کارتها به اندازه فرآیند برنامهریزی در صحنهها استراتژیک است <.>
سیستم نبرد از سه شخصیت دوستانه و مجموعه ای از دشمنان در یک میدان سه بعدی تشکیل شده است. هر شخصیت دوستانه دارای دسته ای از کارت های مرتبط با آنها است که می توان آنها را ویرایش کرد زیرا کارت های جدید از طریق بازی باز می شوند و ارتقا می یابند. این کارتها کلید نبرد را نگه میدارند – آنها یا آسیب میزنند، از هم تیمیها حمایت میکنند یا بعداً برای ترکیبهای بزرگتر آماده میشوند. چند منبع انرژی مختلف وجود دارد که می توان آنها را خرج کرد، مانند بازی با کارت و امتیاز قهرمان. حتی کشیدن مجدد کارت نیز مزایای خود را در مراحل بعدی بازی دارد. محیط دارای منابعی نیز هست، مانند جعبه هایی که می توان از آنها برای ضربه زدن به دشمنان یا حتی از بین بردن آنها از تاقچه ها استفاده کرد.
در حالی که مبارزه با کارتها ممکن است کاری که همه به دنبال آن هستند نباشد، به طرز شگفتآوری خوب عمل میکند. هر اکشن با یک فیلم کوتاه سینمایی همراه است، و وضوح آن مانند ویدیوهای ASMR باعث ایجاد خراش می شود. حرکتهای قویتر دارای انیمیشنهای بزرگتر هستند، که باعث میشود برخی حرکات فوقالعاده بزرگ به نظر برسند. Ghost Rider’s Hell Ride نمونه کاملی از این است زیرا شارژر جهنمی به صحنه احضار می شود و بازی از کنتراست بین رنگ ها، نورها و سرعت انیمیشن استفاده می کند تا حرکت را در سطح دیگری احساس کند. همانطور که بازیکنان کارتها را ارتقا میدهند، به نظر میرسد منابع در هر مبارزه گسترش مییابند و با وجود اینکه دقیقاً همان ابتدا هستند، تأثیرگذارتر میشوند. همه اینها در آخرین ماموریت داستانی به پایان می رسد، و بازی را با حس بزرگی و عمقی هم با دشمنان و هم با تیمی که با اهمیت نجات جهان مطابقت دارد، به پایان می رساند.
میدنایت سانز به طرز ماهرانهای بین شخصیتهایی که شخصیت هر فرد را برجسته میکند، در زمانهایی با تکآهنگهای شوخآمیز و در برخی مواقع در زمانهای سخت حمایت میکند. شخصیتها هر کدام احساس میکنند که وقتی شکارچی با آنها آشنا میشود، رشد میکنند، هم از نظر قدرت و هم از نظر پیشرفت شخصیت، در حالی که احساس ارگانیک میکنند. آنها همچنین روی پخش کننده رشد می کنند. در ابتدا، نامهای مارول مورد علاقهام را برای دوستی و یادگیری انتخاب کردم. در پایان، من برای تک تک اعضای تیم احترام جدیدی قائل بودم. شخصیتها باعث میشوند بازی کاملاً کامل شود، به گونهای که نبردها به تنهایی قادر به انجام آن نیستند.
رشد تیم در داخل و خارج از زمین
عشق به حیوانات خانگی در اطراف ابی نقطه برجسته هر روز است
رشد تیم و رابطه آنها با یکدیگر در نبرد نیز تقلید می شود. لحظاتی وجود دارد که زنجیر کردن کارتهای شخصیتهای مختلف، بهویژه در برخی از ماموریتهای داستانی، کار را بهطور تصاعدی سرعت میبخشد. شخصیتها نیز مانند شخصیتهایشان منحصربهفرد بودند، و هر یک از آنها پس از باز شدن قفل، سبک جدیدی از بازی را اضافه کردند. برای نزدیکتر شدن به سایر اعضای گروه، بازیکنان میتوانند با آنها Hangout داشته باشند یا با چند نفر در یک زمان در جلسات باشگاه شرکت کنند. این باعث پیشرفت رابطه آنها می شود، که همچنین موارد آرایشی و گاهی اوقات کارت های بهتری را برای عرشه آن شخصیت باز می کند.
این پاتوقها جذاب بودند، و من بعد از هر نبرد منتظر آنها بودم. کشف شخصیتهای مارول و اینکه ببینم آنها چگونه از وقایع بازی میبینند و تحتتاثیر آنها قرار میگیرند، چیزی بود که انتظار نداشتم به اندازه خودم از آن لذت ببرم. نوشته هرگز تکراری یا بی مزه نیست زیرا هر شخصیت مکالمه ارزشمند زیادی دارد که در انتظار انجام آن است. در حین سرگردانی در ابی، بازیکنان همچنین این فرصت را دارند که همزمان با چند هم تیمی صحبت کنند که همه آنها بیشتر در مورد وقایع در حال انجام صحبت می کنند، و حتی یک انجمن رسانه اجتماعی برای بازیکنان وجود دارد تا بیشتر در مورد شخصیت ها بیاموزند. همه این چیزها به بازی روح می بخشد که اگر شخصیت ها به اندازه آنها فوق العاده و با شخصیت نبودند، به راحتی می توانست چیزی را از دست بدهد.
انواع مختلف کارتهایی که هر شخصیت دارد باعث میشود که نبردها در اکثر مواقع منحصربهفرد به نظر برسند. Story Missions معمولاً یک یا دو شخصیت دارد که برای وارد کردن تیم سه نفره لازم است. این به بازیکنان این امکان را می دهد که تیم را با شخصیت های مورد علاقه خود کامل کنند در حالی که مجبور می شوند هر از چند گاهی شرایط را تغییر دهند. این سیستم اجازه نمی دهد شخصیت ها نیز عقب بمانند. ضعیفترین شخصیتها حتی زمانی که بازی نمیشوند، تقویت میشوند، بنابراین بازیکنان هرگز وارد نبرد با یک سه نفر کمتراز نمیشوند.
فقط چند شکست
دکتر. استرنج میتواند با تبر احضار کند و با آن مبارزه کند
در حالی که شخصیتها و مکانیکهای نبرد کاملاً عالی هستند، Midnight Suns خالی از اشکال نیست. هنگام بیرون آمدن از ماموریت ها با چندین تصادف مواجه شدم و هر چیزی که در اطراف Limbo بود به طور قابل توجهی عقب افتاد. با این حال، زمانی که ذخیره خودکار به اندازه کافی مکرر باشد که نگران تصادف نباشید و بقیه گیم پلی بازی به همان اندازه بی عیب و نقص است، این هزینه های کمی است. به علاوه، من بازی را با حداقل مشخصات سخت افزاری انجام دادم که می توانست قابل توجه باشد.
در حالی که سیستم مبارزه برای من عالی بود، اما برای بازیکنانی که میخواهند چالشی داشته باشند، بسیار آسان است. ارتقای کارتها یکی از ویژگیهای بازی است، اما انگیزه زیادی برای قرار دادن فکر در پشت چیزهایی که در حال ارتقا هستند وجود ندارد. در واقع، اگر کارتی بود که در عرشه خود داشتم (که زمان بسیار کمی را صرف ویرایش آن میکردم) هر آنچه را که موادی برای آن داشتم، بهطور خودکار ارتقا دادم. من مجبور نبودم واقعاً بایستم و به کاری که انجام میدهم فکر کنم، مخصوصاً وقتی صحبت از شخصیتهایی بود که به ندرت با آنها مبارزه میکردم. این بازی دارای هشت سطح دشواری است که ممکن است برای کسانی که آن را می خواهند چالشی ایجاد کند.
چند چیز کوچکی نیز وجود دارد که میتواند ناامیدکننده باشد، از جمله اینکه باید دوربین را کاملاً زاویه دهید تا با کسی صحبت کنید. باز هم، نادیده گرفتن این موضوع به دلیل جذابیت مکالمات آسان است.
افکار نهایی
دوست یابی هیچ وقت بیشتر از این سرگرم کننده و حماسی نبوده است
به طور کلی، Marvel’s Midnight Suns یک داستان تاثیرگذار و درگیرکننده است که گیم پلی پرارزش را با شخصیت های دوست داشتنی ترکیب می کند. بسته به سیستمی که روی آن بازی می کنید، چند نقص وجود دارد، اما آنها به اندازه ای نیستند که لذت بازی را کاهش دهند. بهعلاوه، حالت New Game+ بازگشت دوباره و دوباره به بازی را آسان میکند.
TechRaptor Marvel’s Midnight Suns را در رایانه شخصی با نسخه ای ارائه شده توسط ناشر بررسی کرد. این بازی همچنین برای Xbox One، Xbox Series X|S، PlayStation 4 و PlayStation 5 در دسترس است.
</.>