به سایت گیم آنلاین خوش آمدید، اگر شما مدیر کسب و کار هستید حتما روی سایت تبلیغات کلیک کنید تا بتوانید جذب مشتری داشته باشید.
مناگر از کارگردان جاناتان نولان پرسیده بودم که فیلم مورد علاقهاش در سال چیست؟ در اواخر دهه 00، اغلب او نام یک بازی ویدیویی را به شما میداد. «بعد از بزرگ شدن با کل تاریخ رسانه – من سال ها پیش با برادرم کریس شروع به بازی پونگ کردم – آن موقع بود که بازی ها شروع به این سطح از جسارت در داستان سرایی، لحن و کارهایی کردند که انجام می دادند. او می گوید. این چیزی است که من با [2008] Fallout 3: جسارت. صادقانه بگویم من در آن زمان در تجارت فیلم و تلویزیون چنین احساسی نداشتم.”
نولان، که به تازگی کارگردانی سری اول برنامه تلویزیونی Fallout آمازون پرایم را به پایان رسانده است. در کنار تاد هاوارد، کارگردان بازی ویدیویی که توسعه Fallout 3 و 4 را رهبری می کرد، نشسته و چند ساعت قبل از نمایش دو قسمت اول با من صحبت می کند. در عرض چند دقیقه مشخص است که نولان بازی ها را تقریباً به خوبی تاد درک می کند. او میگوید به بازیهایی کشیده میشود که در آن گزینههای شما باز هستند، شما تصمیم میگیرید که چه کسی باشید و تصمیمهای شما بر دنیای اطراف شما تأثیر میگذارد: به عبارت دیگر، بازیای مانند بازی تاد هاوارد. این دو مانند دوستان قدیمی، آسان در کنار یکدیگر و مشتاق کار یکدیگر هستند.
“من با افراد زیادی درباره انجام یک فیلم Fallout صحبت کردم. یا برنامه تلویزیونی و من مدام به همه نه می گفتم. من کارهایی را که یونا در فیلم ها و تلویزیون انجام داده بود دوست داشتم، و در چند مصاحبه که انجام داد، به عشق خود به بازی اشاره کرد… به کسی گفتم، او عالی است. من تصمیم گرفته ام آیا کسی می تواند دست دراز کند؟ با هم آشنا شدیم و خوشبختانه کلیک کردیم. میتوان گفت که او Fallout را خیلی خوب میشناخت.»
این ملاقات در سال 2019 بود، زمانی که هیچ سابقهای برای اقتباسهای مناسب از بازیهای ویدیویی وجود نداشت – علیرغم تلاشهای ناگوار زیادی که در این زمینه انجام شد. سال ها. (اکنون در جای دیگری هستیم: نفرین فیلم بازی ویدیویی برداشته شده است، و اکنون تعداد زیادی اقتباس تلویزیونی و سینمایی در دست ساخت هستند.) او می گوید تاد هرگز Fallout را به عنوان یک فیلم تصور نمی کرد. در سال 2019، نظر من این بود که ترجمه یک بازی سخت است، زیرا بسیاری از بازی ها درباره شخصیت خاصی هستند که شما بازی کرده اید. اما برای من، این دنیای Fallout است که شخصیت است… مردم همیشه میخواستند Fallout 3 یا 4 را در یک تجربه دو ساعته خلاصه کنند و من همیشه احساس میکردم، نه. اما تلویزیون پرستیژ میتواند داستان طولانی را تعریف کند.”
دو بازی اول Fallout، بازیهای نقشآفرینی رایانهای دهه 90 را با حس شوخ طبعی سیاه و پیامی قوی ضد هستهای تنبیه میکردند. – همانطور که گراهام واگنر نویسنده سریال اشاره می کند، آنها می توانستند توسط Adbustersنوشته شده باشند. الف>. با بازی به عنوان یک بازمانده از یک جنگ هسته ای که از یک طاق زیرزمینی بیش از 200 سال پس از سقوط اولین بمب بیرون آمده بود، به سرعت متوجه شدید که زندگی در بالای زمین کوتاه، وحشیانه و خطرناک است.
زمانی که Bethesda در سال 2008 این مجموعه را با Fallout 3 احیا کرد، لحن امیدوارکنندهتر و سبکتری به سرزمین بایر آورد و زیباییشناسی آیندهنگر را حفظ کرد. طنز تاریک، اما تا حدودی طنز قطعی آن را ملایم می کند، طبیعت تنبیه کننده و پیام های آشکار ضد آمریکایی-نظامی- توسعه طلبانه آن. داستان های تکان دهنده زیادی در Fallout 3 و 4 وجود دارد، اما یک سلاح پرتاب کننده کوچک هسته ای و مقدار زیادی خشونت کمیک نیز وجود دارد.
نمایش به این موضوع متمایل است. حس درونی. بر خلاف The Last of Us از HBO، این یک برداشت خود جدی از پسا آخرالزمان نیست. دارای جهشیافتههای گاوچران، حیات وحش وحشتناک، ساکنان طاقهای سمی مثبت، جتپکهای نادرست، جوکهای فراوان و a خیلی غرغر است. مانند بازیهایی که در آنها میتوانید از غربال کردن زبالهها با رادیو روشن به مبارزه مرگ یا زندگی با یک ابرجهش در عرض چند ثانیه منحرف شوید، سریال لحظه به لحظه لحن خود را از کمدی به ترسناک تغییر میدهد. . در یک صحنه به ما لحظات وحشتناکی را نشان میدهیم که جنگ هستهای شروع میشود، و در صحنه دیگر، ما در حال تماشای مبارزهای با لعاب با یک خرس تابششده هستیم.
نمایش کاملاً هوشمندانه است. با تقسیم چشم انداز آن بین سه شخصیت به جنبه های مختلف شخصیت Fallout می پردازد. لوسی، یک خلاق طاق نشین با یک رگه سخت، بیش از همه احساس می کند که یک بازیکن ایستاده است. نحوه رفتار او هنگام بیرون آمدن از طاق بسیار شبیه رفتار من در بازی ها است: سرگردانی به مردم و سلام کردن، گشتن در ساختمان های متروکه به امید یافتن چیزی مفید، و به طور تصادفی درگیر شدن در دعواهای فزاینده. و جنجال ها.
این لحن متزلزل چالشی را برای یک فیلمساز ایجاد می کند، اما دقیقاً همان چیزی است که نولان در مورد بازی ها دوست داشت. «این دنیا و لحن بود! من هرگز آن [ترکیبی از] تاریکی و احساسات را تجربه نکرده بودم – سیاست آن بسیار خوشمزه و سرگرم کننده است، احساس زنده بودن و انتقادی می کند … تمام این جیب های عجیب و غریب از قبل از جهان وجود دارد که از آخرالزمان فرار کرده اند و به چیز دیگری متاستاز شده اند. اما یک عنصر کمدی نیز وجود دارد، چیزی که قبلاً در حرفهام هرگز روی آن کار نکرده بودم.” هاوارد میگوید: «آن را روی صفحه نمایش بهگونهای ببافید که در آن کنترل نتوانید باشید. “وقتی بازی را انجام می دهید، شما می توانید یک کارگردان شوید.”
من همیشه دنیای Fallout را تا حدودی پوچ گرا می دیدم: در اکثر بازی های ویدیویی، به ویژه در بازی های پس از آنهایی که آخرالزمانی دارند، امیدی به نجات جهان یا بازسازی آن وجود دارد. شما دلیلی برای قهرمان شدن دارید. اما در زمینهای بایر Fallout، دنیا از قبل شکسته شده است، بنابراین میتوانید همان کاری را که میخواهید انجام دهید. این چیزی است که به وضوح در Fallout New Vegas (2010) Obsidian با شهر رذیلت محو شده و در عین حال پر زرق و برق و روایت اخلاقی مبهم آن به چشم می خورد.
نولان آن را دیگری می بیند. راه دور، هر چند. “به کورمک مک کارتی و جاده خیره کننده نگاه کنید: این یک سیاهچاله لعنتی است. هیچ نوری از آن روایت فرار نمی کند. هیچ کس موفق نخواهد شد در حالی که برای من، با Fallout، یکی از چیزهایی که دوست داشتم این است که احساس می کنم پایان دنیا به اندازه آغاز هزاران چیز جدید نیست.”
از قضا برای یک برنامه تلویزیونی مبتنی بر یک بازی ویدیویی، افکت های CG بسیار کمی در سری Fallout وجود دارد. در عوض همه چیز از گور گرفته تا زیباییشناسی آیندهنگر با جلوههای عملی به دست آمد. هوارد به من می گوید که ورود به نسخه دنیای Fallout که تیم سازنده تلویزیون در زندگی واقعی ساخته بود، شگفت انگیز بود. او میخندد: «من باید تنظیم کنم و فکر میکردم جادوی فیلم بیشتر خواهد شد، اما آنها به معنای واقعی کلمه یک خزانه چند سطحی ساختند. «آنها بر همه چیز وسواس داشتند. من به دفتر ناظر رفتم، پشت میز نشستم و یک دسته کاغذ وجود داشت، و یک نفر یادداشتی نوشته بود – سپس آن را برگرداندم و گزارشی در مورد برق در طاق وجود داشت. آنها حتی یک جت پک واقعی هم در آنجا داشتند!»
نولان با ناراحتی مداخله می کند: «این نقطه ای بود که تقریباً حمایت تهیه کنندگان را از دست دادم. “فقط فکر کردم اگر یک جت پک واقعی داشته باشیم بهترتر خواهد بود.”
ممنون از اینکه این مقاله را خواندید اگر به ورزش علاقمندید روی اخبار ورزشی کلیک کنید و اگر به آموزش علاقمندید روی آموزش آنلاین کلیک کنید.
پیشنهاد میکنم از دیگر مقالات دیدن بفرمایید.